مهیار مهیار ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

مهیار جون مامان و بابا

سلام دوباره...

1390/8/26 2:19
نویسنده : مامان مهناز
365 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم چند وقتي ميشه كه به وبلاگت سرنزدم وحسابي خاك گرفته!!!

شرمندم به دلايلي الان مينويسم وقت نكردم بيام

اينجا رو ققرار داده بودم به عنوان جايي كه بي رودروايستي هرچي تو دلمه رو بنويسم ولي نميدونم از تو يا از خودم خجالت ميكشيدم!!

چند وقت بود كه ذهنم و دلم و همه زندگيم درگير مساله اي شده بوداونم اين بود كه دل ماماني نگران گلپسرش شده بودكه با اين همه شيرين كاري و بامزه گي هاش جاي بلبل زبونيش خيلي خاليه .

با شروعي كه تو داشتي خيلي خوشحال بودم و فكر ميكردم مثل بقيه كارات خوب پيشرفت كني

از ده يازده ماهگي كه راحت مامان و بابا رو ميگفتي منظورمه.

به تدريج چند كلمه ديگه مثل هاپو(اقا خرس پو)و جوجو (جوجه پلاستيكيت)به وا‍ه هات اضافه شد و با حساب كتاباي من تو 18 ماهگي كامل حرف ميزدي!!!

خلاصه دنبال ياددادن كلمات بيشتر بودم كه ديدم كلمه جديدو كه ياد مييري جايگذين قبلي ها ميكني

ولي بازم نگران نبودم چون دوستام ميگفتن طبيعيه و عيب نداره

تا اينكه كم كم ديدم همه كلماتو حذف كردي و فقط بابا رو نگه داشتي تا حدود 16 ماهگي

خلاصه اينجوري شد كه خيلي نگران بودم افتادم تو صفحات وب دنبال راه حل نگرانيم

تا رسيدم به چند تا بيماري گفتاري و رواني كه تو نشانه هاش چند تا چيزاي اشنا ديدم كه تو هم داشتي

مثل دور خودت چرخيدن يا زياد توجه نكردن به حرفا.البته به سالم بودم و حتي زيادي سالم بودن شنواييت شكي نداشتم

خوندن اين مقالات همان چشمه شدن چشماي مامان همان..............

يكي دوروز بعد كه ديگه داشتم ديوونه ميشدم و هر بچه اي ميديدم داره حرف ميزنه اشكام جاري ميشد

يهو شروع كردي همه كلماتي كه قبلا بلد بودي رو به گفتن و حتي هرروز يه چيز جديد هم ميگفتي.........

ميگن تا مادر نشي خيلي چيزا رو نميفهمي راست گفتن تو سادهتريت كارا كه اصلا به چشم ادم نميادمثل همين حرف زدن وقتي مادر ميشي مفهمي چقدر مهمه و چه كار سختيه و واسه كلمه به كلمه اي كه رو زبون پاره تنت جاري ميشه هزاران بار خدا رو شكر ميكني به خاطر تن سالم...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

هستی مامان امیرعلی
17 آبان 90 8:06
مهناز جونم خدا رو هزار مرتبه شکر خیلی نگرانت بودم امیدوارم مهیار نازنین همیشه سلامت و شاد باشه در کنار تو و باباییش


ممنون هستی جون که به فکر مایی.ایشاا... شما هم همیشه سلامت باشین.