مهیار مهیار ، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

مهیار جون مامان و بابا

سلام زمستان..........................

1391/3/16 0:48
نویسنده : مامان مهناز
443 بازدید
اشتراک گذاری

چه زود گذشت ............ يكسال و نيم از تولدت ميگذره يكسال و نيمه هر لحظه با هميم نزديك تر از هر كسي بهم و عزيزتر از هركسي برام... يكسال و نيمه عاشق ترين زن دنيام و هر لحظه عاشق تر ميشم قلم خوبي ندارم كه از احساسم بنويم و خودمو خالي كنم ولي خدا ميدونه با نفس تو زنده ام  خدا ميدونه ...

خيليييييييييي حرفا دارم برات خيلي لحظه ها اروم بي صدا شكستم ولي فقط به خاطر تو تحمل كردم به خاطر تو زندگي كه چيزي نيست حاظرم جونمو بدم

اين مدت با همه سختي ها با همه تنهايي ها و بيخوابي ها گذشته و همهشون با يه دونه بوس كوچيك كه رو گونم ميذاري فراموش ميشن و اميد به اينده تو همه وجودم پر ميشه

ايندفعه به مناسب 18 ماهگيت كه همزمان با شب يلدا و شروع دومين زمستون عمرته اومدم بنويسم

حالا ديگه يه نوزاد كوچيك نيستي واسه خودت مردي شدي كه باعث شادي همه ميشي و با دستاي كوچيكت كارايي ميكني كه همه رو متعجب ميكني و كار منم اسپند دود كردنه واست

خدا رو شكر تنها چيزي كه يكم اذيتم ميكرد دير حرف زدنت بود كه ماشاا... روز به روز پيشرفت ميكني و با اون زبون شيرينت منو ميخندوني

مهربونيات هم روز به روز بيشتر ميشه هر بچه اي كه اسباب بازيهاتو بگيره اصلا ازش نميگيري و با اينكه ميدوني مال توئه حتي بهش ياد ميدي كه اسباب بازي چجوري كار ميكنه مخصوصا اگه ازت كوچيك تر باشه ديگه خيلي كم عصباني ميشيو با حركت نه نه من باانگشت اشاره يه غر كوچيك ميزني و ميري سراغ يه وسيله ديگه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

چهارشنبه شب رفتيم خونه ماماني منم يه دسر گوچيك درست كردم واسه 18 ماهگيت و رفتيم تا اخر شب بازي كردي و بپر بپر كه كوچولو كه غذا خوردي!!!

فدات شم كاش زودتر لذت غذا خوردنو بفهمي تا منم بيشتر واست اشپزي كنم!

كللي هم عكس گرفتيم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)