موش کوچولوی مامان...
سلام پسر گلم
امروز میخوام از تغییراتت تو این چند وقت بگم و شیطونیات که هزار ماشاا... تمومی نداره
قد و وزنتو اخر شهریور مینویسم.
تا الان که میرفتی رو مبلا و میپریدی پایین ولی چند روزیه یاد گرفتی میری دشکای مبلا رو بلند میکنی تا ارتفاش کم شه بعد میری روش و میدویی این ور اون ور کلی حال میکنی و مشغول میشی
اب بازی رو مثل همیشه خیلی دوست داری بعد اینکه تو حموم میشورمت میذارم تو وان تو هم محکم دستاتو میکوبی به اب و چشماتو خیلی بامزه میبندی و از صدای شالاپ شولوپش خیلی خوشت میاد
دستت به دستگیره در میرسه و میتونی درو باز کنی چون حیاط و خیلی دوست داری
عاشق باز کردن و کوبیدن در ها هستی حالا در کابینت باشه یا در دستشویی
وقتی دستشویی میکنی و میبرم بشورمت بهت میگم دستاتو بشور دستاتو میبری زیر اب و میمالی بهم عزیزم دستای توپولتو خیلی دوست دارم.
وقتی سی دی خاله نسرینتو میذارم دست میزنی و یه چیزایی میگی مثلا داری شعر میخونی
واست چند تا کتاب شعر گرفتم ولی تا میارم میای از دستم میگیری و شروع میکنی به ورق زدن اجازه نمیدی بخونم!!!
از دست این دندونا هم که خیلی کلافه ای مثلا به جای دندون گیر گیر دادی به توپ کوچولوت و ببین به وضعی دراوردی...واسه همین بهت میگم موش کوچولو...
نوش جونت عزیزم کاش مثل این سیب رو هم گاز میزدی!
دیگه از دست تو کم مونده تو خونه چادر سرم کنم چشت که به من میافته م ی م ی مخوای!!
کلی کارای دیگه هم داری که نمیشه همه رو بگم...
موفق باشی گلم...