نوبت مامانیه!!
سلام عسلم الان که دارم مینویسم تو مثل فرشته ها خوابی و نمیدونم چرا از تماشا کردنت سیر نمیشم...... مامان جونم خدا رو شکر دیگه تغریبا خوب خوب شدی واثری از سرما خوردگی و تب نمونده ولی متاسفانه مامانی جون که تو این چند روز بیماری مهمونش بودیم و کللللی زحمت ما رو کشیدسرما خورده!!! به خاطر زحمتات خیلی ممنون مامانی جون حتما از ما گرفته چون هیشکی نیست که تو رو ببینه و بتونه ماچ کردن خودشو کنترل کنه. کاش میشد ما هم مواظب اون باشیم تا خوب شه ولی میدونم اینجا نمیمونه و اگه ما بریم براش زحمت داریم ماشاا... کنجکاوی های شما امون نمیده که من جایی برم منم واسه اینکه هی سرت غر نزنم و نگم دست نزن فعلا جایی نمیرم تا یک...
نویسنده :
مامان مهناز
2:25