لالایی ...
موقع خواب که میشد،شیطنتهای کودکانهام مرا به مقاومت در برابر خواب وا میداشت. مادرم برایم لالایی میخواند ،با صدای آرام و دلنشینش دیگر به هیچچیز فکر نمیکردم. چه لحظات زیبا و دلچسبی بود. یادش بخیر!
حال من مادر شدهام و کودکم در برابر خواب مقاومت میکند، گویی نمیتواند آرام بگیرد و بخوابد.
به یاد لالایی های مادرم میافتم ، چه راه کار آسان و جالبی، چه فکر خوبی!
لالایی ها در ادامه مطلب...
*لالالالا گل نازم
* تويي سرو سرافرازم
* تويي سرو و تويي كاجم
* تويي افسر، تويي تاجم
* لالالالا گل نرگس
* نباشم دور، ِز تو هرگز
* هميشه در برم باشي
* چو تاجي بر سرم باشي
*لالالالا گل مريم
* چه گويم از غم و دردم
*غم من در دلم پنهان
* بيا اينجا بشو مهمان
* لالالالا گل مينا
* بخواب آروم ،گل بابا
* بابا رفته ، سفر كرده
* الهي زودي برگرده
* لالالالا گل شب بو
* نگاهت مي كند جادو
* ببينم چشم شهلايت
* به زير آن كمان ابرو
* لالالالا گل پونه
*انار كردم واسَت دونه
* انار سرخ ِ ياقوتي
* بخوراي گل، نگير بونه
*لالالالا گل صدپر
* نشه هرگز گلم پرپر
* بمون با من گل خندان
* نبينم چشم ِ تو گريان
* لالالالا گل لاله
* ميريم فردا خونه خاله
* نديدم خاله جانت را
* الان چندين و چن ساله
* لالالالا گلم خوابيد
* به رويش نورِ مَه تابيد
* لالالالا گلم زيباست
* براي من ، همه دنياست .
لالالالا کلاغه پرکشیده
پریده تا دم لونه ش رسیده
توی لونه ش یه دونه جوجه داره
نی نی کوچولوی دردونه داره
کلاغه می خونه لالالالایی
بابای جوجه ام،الان کجایی؟
بیا جوجه کلاغت را نگا کن
بیا و قار و قار و قار صدا کن
لالالالا کبوتر بغ بغو کرد
پیشی شیطون بلا میومیو کرد
کبوتر توی لونه ش جوجه داره
واسه جوجه ش کمی دونه میاره
دهان جوجه کفتر بازِبازه
کبوتر توی اون دونه میذاره
لالالالا الاغه بار می برد
شتر توی بیابون خار می خورد
الاغه خسته شد عرعر صدا کرد
شتر ایستاد و اورا هی نگا کرد
لالالالالالالالالالایی
عزیزمن الهی خوب بخوابی
یه پرنده دوست داره
آسمون آبی باشه
روزای خوب خدا
صاف و آفتابی باشه
یه پرنده دوست داره
خوب و مهربون باشه
شب پیش ستاره ها
روز تو آسمون باشه
یه پرنده دوست داره
تو دلا غم نباشه
لبا پرخنده باشه
درد و ماتم نباشه
یه پرنده دوست داره
رو زمین جنگ نباشه
همه دل ها شاد باشن
هیچ دلی تنگ نباشه
یه پرنده دوست داره
قفسش باز بمونه
از قفس فرار کنه
راحت آواز بخونه
سلام به جنگل سبز
به آسمان آبی
به غنچه های خندان
به روز آفتابی
سلام به هر ستاره
به ابر پاره پاره
به دانه ای که از خاک
درآمده،دوباره
سلام به هر دل پاک
به هر دل پرامید
سلام به آن شب تار
که عاقبت شد سفید
سلام به دشت و دریا
سلام به کوه و صحرا
سلام به روی ماهِ
بچّه های باصفا
ماه لاغر شده است
چون گرفته است رژيم
شده دور کمرش
باز يک سانت و نيم
اگر اين جوري او
بشود هي لاغر
مي شود نامرئي
کوچک و کوچک تر
يک کمي بايد او
بخورد نان و خورشت
تا نباشد اين جور
لاغر و کوچک و زشت
فصل پاییز
کلاغه میگه خبرخبر
پرستوها میرن سفر
حالا که فصل پاییزه
برگ درختا می ریزه
بارون می باره نم نم
یه وقت زیاد یه وقت کم
هوا یه خُرده سرده
برگ درختا زرده
پاییز خیلی قشنگه
ببین چه رنگارنگه!
سی ام آذره و یک شب زیبا
یه شب بلند به اسم شب یلدا
شب شب نشینی و شادی و خنده
شبی که واسه ی همه خیلی بلنده
همه ی اهل خونه خوشحال و خندون
آجیل و شیرینی و میوه فراوون
شب قصه گفتن و یاد قدیما
قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما
شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میره
جای پاییز رو زمستون می گیره
ننه سرما باز دوباره برمی گرده
کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده
سوغاتیهای قشنگ ننه سرما
بارون و برف و تگرگ و یخ و سرِما
مامانم می گفت:
خواب می دیدم بچه شدم
مثل گل باغچه شدم
پیرهن چین چین پوشیدم
دنبال توپم دویدم
اما وقتی بیدار شدم
دیدم که بچه نیستم
یک گل باغچه نیستم
خودم یه بچه دارم
گل توی باغچه دارم
بچه ی من گل منه
قمری و بلبل منه
اي توپ قلقلي بدو
كوچولوي فسقلي بدو
بپر بالا
بيا پايين
برو تو هوا
بخور زمين
توپ قشنگم مي دوني
كه خيلي ناز و شيطوني؟
پر مي كشي توي هوا
قل مي خوري روي زمين
ميري بالا
مياي پايين
ديروز چه شيطون شدي!
روي درخت پريدي
همونجا پنهون شدي
خواستم تو رو بيارم
روي زمين بذارم
چشمم تو را خوب نمي ديد
دستم بهت نمي رسيد
درخته را تكون دادم
تو افتادي روي زمين
گرفتمت دو دستي
رفيق من تو هستي
اتل متل قورباغه
الان میون باغه
داره می خونه قورقور
صداش میاد ازاون دور
اتل متل مرغابی
کجایی؟ توی آبی؟
داری چکار می کنی؟
ماهی شکار می کنی؟
خوش به حالت مرغابی!
همش میون آبی!
از سحر تا الآن
روزه دارد مادر
موقع افطار است
نیم ساعت دیگر
چای افطارش را
من خودم دم کردم
زحمت او را با
کار خود کم کردم
روزه دارم من هم
مثل مادر جانم
من نمازم را هم
مثل او می خوانم
روزه من اما
مثل او کامل نیست
روزه من اسمش
کلّه گنجشکی است
هو هو هو
این باده
راستی که خیلی شاده
می پره روی درخت
از اون جا روی بند رخت
می پوشه شلوارم رو
پیرهن گلدارم رو
سر به سرش می ذارم
کلاه به سرش می ذارم
داد می زنم: ای خدا!
دزد اومده به این جا
می ترسه از این هوار
پا می ذاره به فرار